تمام چیزها در جهان هستند...
مرا نگه دارید,مرا صاف نگه دارید!
بهار چه مطبوع است,شب بسی مطبوع است,بی آن که مشکلی برطرف کند,کارش فقط این است که دچار ملالم کند.
آه,بهاران!حمله هایش پایدار نیستند,به آسانی هم درک می شوند,بهار می آید,فقط همین,در کنارم می ماند تا آنکه شکست بخورم.
آه!تمام چیز ها در جهان هستند!
کاش می توانستم تو را از اشک هایم برهانم,تو را که دور ازاین جا آواره وار می گردی!تو را که دو لحظه از جوانی ام را با خوشبختی همراه کردی!تو که گنجینه ی زندگی ات را با سه احساسش بزرگ بی حساب صرف می کردی!ولی دیگر از اشک ها چیزی ندارم.به یاد می آوری دمی را به درون آمدم تا تو را در بر گیرم و خواستم بروم؟آن گاه تو سر برگرداندی و نگاهم کردی,حیرت زده از آن بودی که با چنان محبتی دوستت دارم.
من چنینم.
تبر ذاتا نیکخواه خوب است,در خود سمی ندار,تبر سلاحی برای خودکشی نیست,کسی را نمی کشد,فقط می بوسد.در جایی که بوسه ای نهاد,دهانی سرخ می گذارد,دو لب سرخ در جای بوسه اش می گذارد.
تبر چنین است.
و من دلی از برای آن دارم.
آه!ولی زندگی چنین است:
جدایی ابدی از تو است.چنین است زندگی.و هیچ کس توان به سر رساندن آن را ندارد.مگر آن که فکر بس روشن حماقت ها را داشته باشد و فقط معماها را درک کند.آه!ای بزرگ,ای محبوب من!در بهاران بیا و تبر خود را بیاور!من خود را در زیر ستارگان قرار می دهم و زبانم را دراز می کنم تا آن را بلیسم.من چنینم.
چنین است زندگی!
![[URL=http://up9.iranblog.com/viewer.php?file=vc7jogakvb4jii6uon63.gif][IMG]http://up9.iranblog.com/images/vc7jogakvb4jii6uon63_thumb.gif[/IMG][/URL]](http://up9.iranblog.com/images/vc7jogakvb4jii6uon63.gif)
نظرات شما عزیزان:
|